آداب و رسوم

قشقایی‌ها مردمانی سرخوش و دلشادند. به جشن و شادی علاقه‌مندند. در تمام سال تنها در ده روز آغاز محرم سوگواری می‌کنند. در جشن‌ها و عروسیها رقص گروهی زنان و مردان قشقائی و رقص با چوب (چوب بازی) بسیار زیبا و جالب است. در مراسم جشن و عروسی، زنان و مردان قشقایی رقص بسیار زیبا و جالبی دارند. در این جشن‌ها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست می‌گیرند و پیرامون یک دایره بزرگ می‌ایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمال‌ها را تکان می‌دهند و با حرکات موزون پیش می‌روند. در رقص «دَرْمَرو» یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دو تا و به نوبت با چوبهای کوتاه و بلندی که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر می‌رقصند مبارزه می‌کنند. قشقایی‌ها به نوشیدن چای علاقه بسیاری دارند. قشقایی‌ها به کشیدن قلیان بسیار علاقه‌مند هستند. مردان طایفه دره شوری از چپق نیز استفاده می‌کنند.

قشقائی‌ها در مرگ خان یا کلانتر، مانند عزیزان و فرزندان خود متأثر می‌شوند. گورستان‌های قشقایی در سر راه کوچ ایل قرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحه‌ای بخوانند. به سبب علاقه‌ای که به خانهای خود دارند برای آنها آرامگاه‌های باشکوه و استوار می‌سازند که سالیان متمادی پابرجا می‌ماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنها را زیارت می‌نمایند. آرامگاه عده‌ای از سران ایل قشقایی بویژه خانهای طایفه کشکولی در دامنه با صفای شاهدای اردکان با سنگ و شیروانی به سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را به خود جلب می‌کند.

بیشتر قشقایی‌ها دارای چشمانی متوسط، موی تیره (مشکی و قهوه‌ای) و صورت گندم گون هستند. در میان طایفه فارسیمدان(ایمور) و دره شوری گروهی سفید پوست با موی زرد یا بور نیز دیده می‌شوند. زنان قشقایی هرگز آرایش نمی‌کنند. تنها فرق زنان با دختران «چتر زلف» زنهاست. هنگام عروسی برای آرایش عروس این چتر زلف را درست می‌کنند. مردان قشقایی معمولاً صورت خود را می‌تراشند و به بلند کردن سبیل علاقه خاصی دارند

آداب نوروزدر ایل قشقایی

قلوب پاک و بی آلآیش قشقایی ها با ائمه اطهار (ع) پیوندی دیرینه دارند .به همین خاطر سرور وسالار شهیدان حضرت حسین ابن علی (ع) در نزد مردم ایل از مقام ومنزلت زیادی برخوردار بوده و ایام منسوب به آن حضرت شور و حرارت ویژه ای در ایل بوجود می آید. شور و علاقه پاک وبی رنک وریای مردم ایل به قهرمان کربلا  بمراتب از شهر نشینان بیشتر بوده و برای ادای احترام به شهدای کربلا در روزهای سوگواری نه تنها کارهای جمعی بلکه کارهای ضروری هم تعطیل میشود.

زنان و مردان ایل در ماه های محرم و صفر لباس مشکی پوشیده و در عزاداری این بزرگواران شرکت می نمایند. دسته جات     عزا داری و سینه و زنجیر زنی راه می اندازند . در شب های عاشورا ویا روز ,عاشورا در امامزاده ها حضور یافته ضمن زیارت به عزاداری می پردازند.ودر مراسم عزاداری به زبان ترکی نوحه خوانده و به سینه میزنند.

در شب های عاشورا اغلب مردم ایل به شب زنده داری پرداخته وتا صبح نمی خوابند. بعضی از متمولین در شب عاشورا حلیم می پزند وصبح روز عاشورا در بین مردم ایل وسایر همسایه ها  تقسیم میکنند. در سالهای اخیر گروهی از قشقایی ها که زندگی شهر نشینی را برگزیده اند با تشکیل هیئت های عزاداری در مراسمات ویژه محرم در شهرها شرکت فعال دارند.

علمدار کربلا حضرت عباس (ع) در میان مردم ایل قشقایی از منزلت و جایگاه ویژه ای برخودار بوده و یاد ونام این قهرمان کربلا زنده نگه داشته میشود. جایگاه و منزلت حضرت عباس (ع) در مین مردم قشقایی به حدی است که بیشتر قسم های مردم ایل بر روی نام این عزیز است. نام این شهید و فداکاری برای برادرش در نینوا معیار مناسب والگوی ارزشمندی برای جوانان ایل شمرده شده و نامش در ایل از نامهای مقدس و پر طرفدار می باشد

تقدس و اعتبار حضرت ابوالفضل چنان است که مردم ایل از سالهای دور با نهادن چند سنگ کوچک روی هم اموال ودارایی های خود را به نام آن حضرت بیمه می نمودند . نام این چند سنگ را کره حضرت عباس گذاشته بودند و مفهوم آن این بود که اموال خود را به آن حضرت سپرده اند. دزدان ورازنان نیز با دیدن این نشانه جرات دست زدن به اموال را نداشتند.

یاد مصیبت حضرت امام حسین و یاران باوفایش در ایل همیشه درسهای زیادی داشته و وفاداری و صبر در مصیبت را آموزش داده و مردم آزاده ایل را از پذیرش زندگی ذلت بار منع نموده

است.

نوحه امام حسین (ع) به زبان ترکی

ای کربلا سلطانه ، قرداش وای  واویلا                        زینبنگ شیرین جانه ، قرداش وای واویلا

ای سلطان کربلا برادر وای واویلا                                  ای جان شیرین زینب  برادر وای واویلا

رینبنگ گوزه یاشه، یاندورور  داغه داشه                     امام حسین قرداشه ، قرداش وای واویلا

اشک چشم زینب کوه وسنگ را می سوزاند             امام حسین برادر اوست، برادر وای واویلا

گوز یاشم سیلاب اولدی جگرم کباب اولدی                     کربلا خراب اولدی قرداش وای واویلا

اشک چشمم سیلاب شد جگرم کباب شد                        کربلا خراب شد یرادر وای واویلا

بی کفن گده میدانه گزلرم دوشدی قانه                         قالموشام یانه یانه قرداش وای و.اویلا

بدون کفن به میدان جنگ رفت چشمانم به خون آفتاد        مانده ام اما سوزان ، برادر وای واویلا

بیکس قالدی سکینه، خراب اولدی مدینه                      کیم رحم ادر یتیمه ، قرداش وای واویل

سکینه بی کس ماند و مدینه خراب                چکسی به طفل یتیم رحم میکند بدار وای واویلا

                                               نوحه علی اکبر (ع)

اکبر گده میدانه قصد ایلده بو جانه                               ای بابا حسین بیزه واجب بو میدان

اکبر به میدان رفت برای تقدیم جان           ای پدر ای حسین جان  این میدان بر ما واجب است

جانم یولینگه قربان ای بابا العطش                              انام لیلا گلمده ، بو دردمه  آلمده

جانم فدای راهت ای پدر ، تشنه ام                          مادرم لیلا نیاند از درد من خبر دار نشد.

گلگون اولدی کفنم ، یارادور هامو  بدنم                       داها یوخدور یانانوم  ای بابا العطش

کفنم گلگون و بدنم پاره پاره گشت                            دیگر دلسوزی ندارم  ای بابا تشنه ام

عمم گده فراته ، سو وره اهل بیته                            جگرم دونه اوته  ای بابا العطش

عمویم به فرات رفته تا برای اهل بیت آب بیاورد.       جگرم مثل آتش می سوزد ای بابا تشنه ام

شاهنامه‌خوانی‌

شاهنامه خوانی کارکردهای‌ متفاوتی‌ در ایل قشقایی داشته‌  است‌ از جمله:

 وسیله‌ سرگرمی‌
چنانچه‌ می‌دانیم‌ تا پیش‌ از ورود رادیو، تلویزیون‌، ضبط‌ صوت‌ و نیز گسترش‌ سوادآموزی‌ و امکان‌ دستیابی‌ به‌ کتاب‌ و روزنامه‌ و سینما، تنها سرگرمی‌ توده‌های‌ مردم‌ دیدار اقوام‌ و دوستان‌ و نیز گفت‌ و گو درباره‌ زندگی‌ روزمره‌ و حوادث‌ گذشته‌ و حال‌ بود. افزون‌ بر این‌، آنها شبهای‌ طولانی‌ زمستان‌ را با گفتن‌ قصه‌ و در مواردی‌ با خواندن‌ کتابهایی‌ چون‌ شاهنامه‌ به‌ پایان‌ می‌رساندند. بنابراین‌ شاهنامه‌خوانی‌ نوعی‌ خنیاگری‌ و مایه‌ سرگرمی‌ مردم‌ بود.
همبستگی‌ ملی‌
نفوذ شاهنامه‌ و داستان‌ رستم‌ و رخش‌ در ایل قشقایی چنان زیاد بوده که بسیاری‌ از اسامی‌ مردان‌ از نام‌ قهرمانان‌ شاهنامه‌ همچون‌ رستم‌، سهراب‌، اسفندیار و… است‌.
برانگیختن‌ احساسات‌ رزمی‌
شاهنامه‌ خوانی‌ مخصوصاً توصیف‌ میدانهای‌ نبرد و مردانگی‌ و دلیری‌ پهلوانان‌ همواره‌ مایه‌ برانگیختن‌ و رشد احساسات‌ جنگی‌ و گردنفرازی‌ ایلیات‌ بوده‌ است‌. چنان‌ که‌ ایلات‌ و عشایر به‌ هنگام‌ درگیریها از اشعار شاهنامه‌ به‌ منظور تقویت‌ روحیه‌ جنگی‌ استفاده‌ می‌کردند.
نقش‌ شاهنامه‌خوانی‌ در شعر و شاعری‌
در گذشته‌ شاهنامه‌ الگوی‌ اساسی‌ سرودن‌ شعر در بین‌ افراد با سواد ایلی‌ ‌ و بویژه‌ترک زبانها بوده‌ است‌.ترک ها چه‌ در سرودن‌ شعر، و چه‌ در نامه‌نگاری‌ و تمهیدات‌ جنگی‌، از اشعار شاهنامه‌ اقتباس‌ و یا نقل‌ قول‌ می‌کردند. ‌.
نقش‌ شاهنامه‌خوانی‌ در گسترش‌ و تقویت‌ جوانمردی‌ و پهلوانی‌
شاهنامه‌ و شاهنامه‌ خوانی‌ روحیه‌ جوانمردی‌، پهلوانی‌ و بی‌باکی‌ را بر می‌انگیزد. مردم  ایل قشقایی از خواندن‌ و یا شنیدن‌ اشعار شاهنامه‌ احساس‌ غرور می‌کنند و شاهنامه عیرت ملی و دینی آنان را تقویت و برایشان آزادی و آزادگی به ارمغان می آورد.