خسرو خان صولت قشقایی (متولد ۱۲۹۶) معروف به خسروخان، چهارمین پسر اسماعیلخان صولتالدوله ایلخان ایل قشقایی و خدیجه بی بی، پس از محمد ناصر خان، ملک منصورخان و محمد حسین خان بود.
در دورهٔ حکومت رضاشاه و تلاش دولت مرکزی برای گسترش فرمانروایی و حذف عناصر پرنفوذ، اسماعیل خان صولتالدوله قشقایی که ایلخان ایل قشقایی و وکیل مجلس شورای ملی بود با دولت دچار اختلاف شد و به زندان افتاد و جان خود را در زندان از دست داد. پس از شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی خسرو صولت قشقایی که در تهران و تحت نظر حکومت رضاشاه بود به میان ایل قشقایی در فارس بازگشت و تا سال ۱۳۳۲ برای یک دورهٔ ۱۲ ساله به عنوان سیاستمداری پرنفوذ در صحنهٔ سیاسی ایران و فارس فعالیت کرد.
وی در ماجرای نبرد سمیرم که در اوایل تیر ۱۳۲۲ خورشیدی بین نیروهای قشقایی و بویراحمد از یک سو و یک ستون از قوای لشکر ۹ اصفهان از سوی دیگر رخ داد نقش اصلی را بازی میکرد. پس از آن به صحنهٔ سیاسی ایران وارد شد.
در انتخابات دوره پانزدهم، شانزدهم و هفدهم مجلس شورای ملی نماینده شد و به وکالت مجلس شورای ملی رسید. در جریان نهضت ملی شدن نفت از دکتر مصدق حمایت کرد.
در تیرماه ۱۳۲۵ که کمیسیون خاص نفت به ریاست دکتر مصدق تشکیل شد، خسروخان یکی از اعضای آن و منشی کمیسیون بود که خدمات فراوانی را در راه ملی شدن نفت انجام داد. تلاشهای خسرو صولت قشقایی و دیگر نمایندگان جبهه ملی ایران به تصویب قانون ملی شدن نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و همچنین به طرح ۹ مادهای نحوه اجرای ملی کردن در کمیسیون نفت در ۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ انجامید.
در جریان اختلافات محمد رضا شاه و دکتر مصدق در سال ۱۳۳۲ و پس از کودتای ۲۸ مرداد، برادران قشقایی یعنی محمدناصرخان، ملک منصورخان، محمدحسین خان و خسروخان قشقایی بهعنوان سران ایل قشقایی از مصدق حمایت کردند و ایل قشقایی به تنها نیروی مسلحی که به حمایت از محمد مصدق تفنگ بدست گرفت تبدیل شد. به همین دلیل پس از سرنگونی دولت مصدق و استقرار دولت سپهبد زاهدی، املاک برادران قشقایی مصادره شده و آنها مجبور به جلای وطن و تبعید و اقامت در اروپا شدند.
خسرو خان پس از خروج از ایران راهی کشور ایتالیا شد؛ سپس در شهر مونیخ آلمان ساکن شد. تا سال ۱۳۵۷ در آنجا زندگی کرد. وی در این مدت نشریه باختر امروز رابه کمک دانشجویان جبهه ملی منتشر ساخت.
دوران تبعید برادران قشقایی در اروپا به مدت ۲۵ سال طول کشید. با پیروزی انقلاب و فروپاشی رژیم پهلوی، ناصرخان و خسروخان قشقایی در زمستان ۱۳۵۷ به ایران و محل قدرت خود یعنی فیروزآباد فارس برگشتند و با استقبال گستردهٔ عشایر ایل قشقایی روبرو شدند. آنها ضمن پشتیبانی از انقلاب، به منظور اعادهٔ اقتدار ایلی گذشته و نیز اعادهٔ نظم در منطقه قشقایی به فارس رفته و اقداماتی را آغاز کردند.
در این هنگام تنشهای سیاسی فزایندهای که در اثر آشوب و اغتشاش حاصل از فروپاشی نظام پادشاهی و شکل گیری نظام جدید فضای کشور را تحت الشعاع قرار داده بود سرانجام دامن خسرو صولت قشقایی را هم گرفت. وی که در این مدت به رغم پشتیبانی کلی از انقلاب و آرمانهای آن، با تاکید بر ادامه راه دکترمصدق و انتقاد از پارهای گرایشهای تندرو، مخالفت طیف تندرویی از عناصر برآمده از انقلاب را برانگیخته بود، در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کرده و در بهار ۱۳۵۹ به نمایندگی از مردم شهرستان اقلید در مجلس حضور یافت، ولی اعتبار نامهٔ وی تصویب نشد. او که هدف انتقادهای نیروها ی تندروی انقلابی قرار گرفته بود؛ هدف افشاگریها و اتهامات دانشجویان مسلمان پیرو خط امام قرار گرفت که براساس پارهای از اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا به جاسوسی متهم شد، خسرو خان که در آن زمان در تهران بود توسط یک گروه مسلح ربوده و مضروب شد.
در پی انتشار این خبر انبوهی از مردم ایل قشقایی در اعلام پشتیبانی از خسروخان و اعتراض به این عمل تعدادی از جادههای اصلی فارس را مسدود کرده و دست به اسلحه بردند و همچنین به کلانتران و کدخدایان قشقایی در سراسر فارس – که تعدادشان ۷۰ نقر بود – آماده باش داده شد و آنها مشغول گردآوری جوانان جنگجو شدند. در همین حال دستور رهایی خسرو قشقایی از بازداشت صادر شد ولی وی در تهران منتظر ننشست و بی درنگ خود را به فارس رساند.
به رغم تلاشهایی برای حل مسالمت آمیز این ماجرا، حرکتی که به این نحو آغاز شده بود به مدت دو سال و با یک رشته زد و خوردهای پراکنده میان قشقاییها و نیروهای حکومتی ادامه یافت تا سرانجام پس از یک رویارویی نهایی در اوایل اردیبهشت ۱۳۶۱ در نزدیکی فیروزآباد، این حرکت در هم شکست.
چندی بعد در خرداد همان سال، خسرو خان صولت قشقایی به همراه چند تن از همرزمانش را در شیراز دستگیر کرده و پس از محاکمه در ۹ مهر۱۳۶۱ همان سال در فیروزآباد تیرباران کردند.
خسرو سیف دبیر کل حزب ملت ایران معتقد است که تا زمانی که آیت الله ربانی شیرازی زنده بود رابطهٔ حکومت با قشقاییها خوب بود اما پس از اینکه وی در یک تصادف مشکوک کشته شد، حکومت فشار و تعرض بر قشقاییها را آغاز کرد و آنها هم به همین دلیل به کوه زدند و بر حکومت شوریدند. ولی اندکی پس از مهاجرت ناصر خان به خارج، خسرو خان بازداشت شد