غزلی بر آرامگاه استاد محمد بهمن بیگی
الا ای دوستان مهتاب اینجاسـت بخـارا و طلای نـــاب اینجاســـت
ادیب نامی و فرزند کـــــــــوروش فـــروغ دانــــش و آداب اینــجاسـت
بماند جاودان نامش به گیـــتی دلاورمرد، چون سـهراب اینجاسـت
جهـان بر خـود ببـالد از وجــودش بلنــد آوازه ای کمیــاب اینجاسـت
خـبـر سازیـــد ایـــلات و عشــایــر ازاین پس اردوی اصحاب اینجاست
سزد جانــا ببوسی سنـگ قبـرش زیــارتگاهِ چـون محــراب اینجاسـت
کـُشن گــردیـده گلشن از مـزارش صفــا و روشـــنیِ آب اینجاســـت
نـثار روح پاکـــش حمــد خوانیـد چرا که گوهـری نایاب اینجاست
چه داری موسـوی در وصف استاد سخن کوتاه، اولوالالباب اینجاست