در حفاری های کشور مصر نیز اسنادی به دست آمده است که در آن نام قوم قشقا برده شده است. از جمله :در سندی که به نامههای آرزاوا معروف است و در حفاریهای مصر به دست آمده و اینک در موزه قاهره نگهداری میشود. این نامهها بین فرعون مصر (1386- 1349 پیش از میلاد) شاه بزرگ، شاه سرزمین مصر، «نیموواریا ـ Nimuwaria» و «تارهوندرادا ـ Tarhundaradu» پادشاه سرزمین «آرزاوا» رد و بدل شده است. آرزاوا سرزمینی است که در ساحل جنوبی دریای سیاه با سرزمین قشقا همسایه و هم دوره بوده است.کتیبه به دست آمده در حفاریهای مصر به خط میخی است
که در آن نام سرزمین قشقا و مردم قشقا وجود دارد و معروف به نامههای آرزاوا است.
این نامه مربوط است به مراسم عروسی رامسس فرعون مصر: رامسس، فرعون مصر همسری از منطقه هیتّی اختیار کرده بود و هنگام سفر عروسش به مصر نامه ای به یکی از فرمانداران در منطقه کنعان[1] ، نوشته و از او خواسته که در همهی مراسم عروسی و عبور عروسش در منطقه ی فرمانروانی خود عروسش را همراهی و او را محفاظت کند. در همین نامهها از اعزام دامهای همراه عروس؛ شامل گاو و گوسفند و آدمهای همراه کاروان عروس سخن رفته است. به علاوه از مردمی که از «قوم قشقا» باید همراه آنها میفرستادند نیزسخن گفته شده است[2] و در سطر 26 این نامه چنین نوشته است: «مردم سرزمین «قشقا» را برایم بیاور. من همه چیز ... را شنیدهام.»[3]
منظور از اعزام مردان سرزمین قشقا را برایم بفرست،در این سند به درستی مشخص نیست که به چه نیت و هدفی بوده است. اما در نوشتهها و مکاتبات بعدی مشخص شده است که مردان قشقا که توسط شاههان هیتّی اسیر میشدهاند و برای سپاهیگری وارد ارتش هیتّی میشدهاند،یا به صورت برده نگهداری میشدند و از آنها به عنوان جهیزیهی دختران خود استفاده کرده و به همراه دخترانشان به خانهی شوهر میفرستادند. آیا منظور شاه مصر همین همراهان است؟؟
قشقا در اسناد کشور باستانی آشور
دولت آشور نام سرزمینی قدیمی است که در بخش میانی رود دجله و کوهستانهای مجاور آن قرار داشته است. اسم آشور از نام یک ربالنوع گرفته شده و پایتخت آن نخست شهر آشور بود که در ساحل رود دجله در جنوب موصل امروزی قرار داشت. در سال ۱۸۰۰ پ. م فرمانروایان اولیه آشوری شهرهای آشور، نینوا و اربیل را متحد کردند و سلسلههای پادشاهی آشور را بعد از سال ۱۴۲۰ پ. م تاسیس کردند.
دولت آشور در دوران شکلگیری خود در 1400 پیش از میلاد یکی از همسایههای کشور هیتّی بود. نام قوم قشقا پس از سقوط دولت هیتّی در اسناد آشوریان دیده شده است که به پارهای از آنها اشاره میشود.
v قوم قشقا، با کمک و همراهی قوم «هورانیها ـ HURRIANS» به ایالتهای «آلزی ـ ALZI» و «پوروهوزی ـ PURUHUZZI» که جزو خاک دولت آشور بود در سالهای 1160 پیش از میلاد حمله کرده و آن ها را در اختیار گرفتند. این نواحی تا سال 1115 پیش از میلاد یعنی به مدت چهل و پنج سال در اشغال کامل و تحت اختیار قوم قشقا بود. سرانجام در سال 1115 پادشاه آشور به نام «تیگلتپیلسر یکم» توانست در نبردهایی با قوم قشقا این شهرها و مناطق را آزاد نماید.
v در زمان پادشاه دیگر آشور به نام «تیگلات(تیغلات)پیلسر سوم» که در دورهی 745 تا 727 پیش از میلاد حکومت میکرده است، در سنگنوشتهای که از دوران وی به دست آمده است وی خود را شاه اقوام گوناگون از جمله قشقا مینامد و میگوید که قوم قشقا خراج گذاری وی بود . [4]
v در دورهی سارگون پادشاه بزرگ آشور که در سالهای 722 تا 705 پیش از میلاد فرمانروایی داشته است نیز سنگنوشتهای به دست آمده است که در آن چنین آمده است:«.املاک سارکون (شارو ـ کین) شاه آشور سرزمین سامره و خاک اسراییل را فتح کرد و شهرهای آشود و شینوهی (از شهرهای فلسطین) را ویران کرد. او یونانیان مقیم دریا را مانند ماهی صید نمود. و « Dadilu» دادی لو شاه «قشقا» ـ تابل و کلیکیا را منهدم نمود. او میداس (مینا) شاه فریغیان را تعقیب نمود. او مصر را در رافیا شکست داد و او هانون شاه غزه را اسیر نمود و در یک مسیر هفت روزه، هفت پادشاه قبرس را که شیاطین دریا بودند شکست داد.»[5]
v بعد از حکومت (سارگون دوم ـ Sargon II) پادشاه آشور در اواخر قرن هشتم قبل از میلاد، نام قوم قشقا در منابع و در نوشتهها و اسناد ناپدید شده و آثاری از نام آن قوم در نوشته های تاریخی وجود ندارد.[6]
هرچند که سهم قوم قشقا در فروپاشی دولت هیتّیها، هنوز به درستی و کاملاًًً روشن و اثبات نشده است. اما چیزی که قطعی است این است که بعد از سالهای 1200 پیش از میلاد، قشقاییها از خلأ و ضعف ایجاد شده در دولت هیتّی، استفاده کرده و به فتح سرزمینهایی از این دیار دست زده و حوزهی اقتدار خود را از شمال آناتولی، به سوی جنوب شرقی کشور هیتّی گسترش داده و به آن سوی مهاجرت نمودند. از اواخر قرن 12 پیش از میلاد ما نام «قشقا» را بارهاو بارها در منابع آشوریان مشاهده می کنیم. بر اساس سالنامهی به جای مانده از «Tukulti-apil-Ešarra I توکولتی ـ اپلی ـ إشارا ـ اول» (تیگلات ـ پیلسر) که در سالهای حدود 1114 - 1071 پیش از میلاد بر آشور حکومت می کرده است،گزارش هایی داده و نوشته شده است که؛ قشقایی ها زمین های فراوانی را از دولت هیتی ها تسخیر کردند. اما سر انجام در نبردهای بعدی که با همین دولت داشتند؛ متحمل شکست هایی شده و مجبور شدند که سرزمین های تصرف شده را به دولت هیتی باز پس دهند و قادر نشدند که آنها را برای همیشه مالک شده در دست خویش نگهدارند. ولی میتوان استنباط کرد که آنها مناطق تحت لوای خود را در حوزهی دریای سیاه در غرب آناتولی ترک کرده و به سوی آناتولی شرقی مهاجرت کردهاند.تا قرن هشتم پیش از میلاد نام قوم قشقا گاه به گاه در نوشتارهای آشوریان دیده میشود، و چنین به نظر میرسد که قشقاها در آناتولی شرقی مستقر شده و یک امپراتوری مستقل از هیتّی ها را تأسیس کردهاند. اما بعد از این دوره پیگیری نام آنها در متون تاریخ مفقود شده و تاکنون سندی به دست نیامده است. و برای آخرین بار نام آنها در دوران پادشاهی «سارگون دوم ـ Sargon II» در کتیبهای کشف شده است.[7]
پس از دوره تاریکی تاریخ در قرن هشتم پیش از میلاد، ارامنه آناتولی شرقی را اشغال کرده و ساکن شدند، هر چند که این سرزمین منطقه ای بود که اغلب توسط مردم اجنبی مانند کیمری تاخت و تاز می شد. ولی در دوره کلاسیک پونتوس نیمه شرقی در قلمرو سابق قشقا واقع بود.[8]
نویسنده روسی – سیریل تومانوف(Toumanoff, Cyril ) در مطالعات خود در مورد تاریخ مسیحیت قفقاز می نویسد:« طیق اسناد بر جای مانده از آشوریان یک یخش از قوم قشقایی احتمالا از شمال به سوی شرق حرکت کرده و به قفقاز رفته اند. در قفقاز با کولخیس ها [9]یا (زن) ها در آمیخته و یک حکومتی به نام کولخا که آرارات گفته می شد تشکیل دادندبعدا این حکومت بنام کولخیس یونان معروف شد. بخش دیگری از قوم قشقا احتمالا در قرن هشتم قبل از میلاد در کاپادوکیه [10] دولتی تشکیل دادند که زیر نظر آشوری ها بود و بر بخشی از آناتولی(آسیای صغیر ) فرمان می راند.[11]